الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السلام
دنیای امروز عرصه جنگ بین رسانه هاست . رسانه کارکردی دوسویه دارد ولی عملا رسانه های امروزی در خدمت نظام سلطه است . رسانه در حوزه های مختلف ، کارکرد متفاوت دارد با استفاده از رسانه ها می توان در جامعه انگیزه و حرکت ایجاد کرد و یا فرهنگ عمومی را پایه ریزی و گسترش داد و همینطور افکار عمومی را در رابطه با موضوع خاصی تبیین کرد . رسانه می تواند ارتباط دوسویه را بین افراد یک جامعه و حتی جامعه جهانی برقرار کند گرچه قدرتهای استکباری از رسانه برای گسترش نفوذ خود در جامعه جهانی استفاده می کنند .
آمریکا قبل از حمله به عراق با استفاده از رسانه هایی که در اختیار دارد افکار عمومی را نسبت به لشکر کشی به عراق اقناع کرد و برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی ایران به انرژی صلح آمیز از رسانه های غربی برای ایجاد ترس کاذب از خطر کاذب ایران در افکار عمومی جهانی استفاده کرد .
رژیم صهیونیستی با اینکه به گواه تاریخ کشور فلسطین را با توسل به خشونت و اعمال تروریستی تصاحب کرده و مردم آن دیار را آوره کشورهای همسایه کرده است با استفاده از رسانه های نظام سلطه برای خودش مشروعیت ایجاد کرده است تا جائیکه مردم کشورهای غربی اسرائیل را در کشتار مردم فلسطین محق می دانند .
اینها نمونه هایی از قدرت رسانه هاست که متاسفانه امروز اکثر رسانه های مطرح و قدرتمند دنیا در اختیار نظام سلطه و در راستای اهداف غیرانسانی آنان قرار دارد ولی رسانه همانند شمشیر دولبه است و کشورهای هدف هم می توانند از آن برای مقابله با توطئه های نظام سلطه بهره ببرند گرچه رسانه های نظام سلطه به پیشرفته ترین ابزار روز جهان مجهز هستند ولی در دهه های اخیر کشورها و ملتهای دیگر هم توانستند با استفاده از رسانه های خود در برابر رسانه های نظام سلطه عرض اندام کنند .
ظهور برخی رسانههای منطقهای پس از جنگ اول امریکا در یک دهه اخیر در خلیج فارس (????) همانند شبکه الجزیره ، العربیه ، المنار، العالم و… بعد از سال ????) در این راستا قابل بررسی است. افزون بر بهرهگیری که نظام سلطه از رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری پیشین، اکنون نیز با توجه به تحولی عظیم در بهرهگیری از ماهوارهها ، اینترنت ، فرستندههای پرتابل ، مینیاتوری ، ریزپردازهها ، فیبر نوری و دهها فناوری برتر رسانهای با تجهیزات و ابزارها که در دست سردمداران نظام سلطه است، در جهت تحمیل اراده خود بر ملتها مورد استفاده قرار میدهد. قدرتها بیشترین استفاده از رسانهها را در جنگ میبرند. با نگاهی به عملکرد امریکا در جنگ ویتنام، بالکان، کارائیب، افغانستان و دو جنگ خلیج فارس و همچنین اقدامات روانی و رسانهایاش علیه انقلاب اسلامی، میتوان به اهداف آن پی برد.
استفاده از رسانهها برای تضعیف کشور هدف و بهرهگیری از توان و ظرفیت رسانهها اعم از رسانههای نوشتاری، دیداری شنیداری با استفاده از شیوه های جنگ روانی، به منظور کسب منافع را جنگ رسانهای می گویند. آنچه مسلم است جنگ رسانهای از برجستهترین مولفههای جنگ نرم و جنگهای مدرن در جهان کنونی محسوب میشود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژی انتخابی نظام سلطه برای تسلط بر افکار و اراده ملتها تدوین و طراحی شده است. اما بیشترین کاربرد جنگ رسانهها در هنگامه نبردهای نظامیشدت یافته و مییابد، البته این به آن معنا نیست که این کاربرد از اهمیت رسانهها در دیگر زمانها میکاهد، بلکه میتوان گفت آن جنگی است که در شرایط صلح و نه صلح و جنگ نیز بین قدرتها و دولتها به صورت غیررسمی مورد استفاده قرار میگیرد . آنجا که قدرتها توان به میدان آوردن نیروی نظامی را ندارند و یا جامعه آنان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست ، به جنگ رسانهای روی میآوردند و از این ابزار بهرهبرداری میکنند. جنگ رسانهای از جمله جنگهای بدون خونریزی و جنگ آرام محسوب میشود . با توجه به اینکه در جنگ رسانه ای خشونتی اعمال نمی شود وقوع آن برای مردم نامحسوس است از طرفی بسیج عمومی هم در آن کاربرد ندارد و به اصطلاح جنگ رسانه جنگ بین نخبگان است فلذا میزان تخریب زیاد است تا حدی که شهروندان عادی کشور هدف، متوجه حجم سنگین این جنگ بر فضای روحی و روانی خود و اطرفیانشان نمیشوند. قدرت نفوذ سردمداران این جنگ و قدرت تاثیرگذاری و نفوذ آن به گونهای است که در سطوح جامعه اعم از شهر و روستا گسترش مییابد. در این جنگ ، ملتها و مردم با خواست و اراده خود و قبول هزینه در معرض حمله قرار میگیرند . در این جنگ طرف متخاصم کنترل افکار عمومی را در اختیار می گیرد .
ادامه نوشتار را در پست بعدی بخوانید
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السلام
در هر کشوری که انقلابی بوقوع پیوسته سیستم موجود ازهم پاشیده و ساختار جدیدی جایگزین آن شده است . انقلاب اسلامی هم که یک نهضت جامع نگر در همه ابعاد فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اعتقادی مبتنی بر آموزه های اسلام ناب محمدی (ص) است پس از پیروزی ، سیستم جدیدی را بنا نهاد که به مذاق بعضی ها خوش نیامده و از همان ابتدا با توجه به ماهیت انقلاب سرناسازگاری با آن را گذاشتند .
دشمنان انقلاب طیف وسیعی از توطئه ها را برای مهار و احیاناً حذف انقلاب اسلامی در کارنامه خود دارند ، کودتا ، تحریم اقتصادی ، جنگ تحمیلی ، فشارهای سیاسی و ... اقداماتی بود که دشمنان برای مقابله با روند رو به رشد انقلاب و تسری آن به دیگر کشورها انجام دادند ولی مهمترین و موثرترین توطئه شان تهاجم همه جانبه به بنیانهای فکری و اعتقادی جامعه اسلامی است که از همان ابتدای پیروزی انقلاب به صورت جسته و گریخته پیگیری می شد ولی با شکست در جبهه های دیگر و پس از جنگ تحمیلی برشدت آن افزوده شد . مضاف بر اینکه این بار با برنامه مدون و پشتوانه همه کشورهایی که خواستار مهار انقلاب اسلامی بودند به اجرا درآمد .
در این تهاجم هدف اصلی ، نسل جوان است ؛ قشری که مدیریت کشور را در آینده ای نزدیک برعهده خواهد گرفت . دانش آموزان مقطع متوسطه و دانشجویان با ارزش ترین گروههای جامعه برای نظام و همچنین دشمنان نظام محسوب می شود . اگر این قشر جوان به آرمانهای انقلاب پایبند باشد مطمئناً آینده انقلاب و نظام اسلامی تضمین خواهد شد و اگر بر اثر غفلت ما در اختیار دشمنان قرار گیرد در آینده نه چندان دور پایه های حکومت اسلامی متزلزل گشته و چه بسا انقلاب و نظام به دست نامحرمان افتاده و دوباره یوغ نوکری آمریکا را برگردن خواهیم نهاد .
دشمنان انقلاب اسلامی آنانی هستند که زیر چتر آمریکا بسیج شده و به اصطلاح نظام سلطه را بنیان نهاده اند . آنان ظهور انقلاب اسلامی را با منافع نامشروع خود در تضاد می بینند و برای مقابله با آن چاره اندیشی کرده اند اگرچه تابحال توطئه های گوناگون آنان با عنایت خداوند متعال و هوشیاری مردم و مسئولین راه به جایی نبرده ولی توطئه اخیر ایشان یعنی تهاجم فرهنگی به حدی خطرناک و موثر است که بیم آن می رود در صورت موفقیت به اهدافشان نایل آیند . تاریخ هم بر موفقیت این چنین روشهایی گواهی می دهد .
توطئه اندلس نمونه عینی تهاجم فرهنگی بر علیه مسلمین است که در آن غربیها توانستند با گسترش فساد جنسی جامعه اسلامی آن روز اندلس را از درون از هم پاشیده و نهایتا بر آنان غلبه کنند البته این تاکتیک یکی از شیوه های تهاجم فرهنگی است و نباید خود را در محدوده آن محصور کنیم .
در حال حاضر هدف غایی تهاجم فرهنگی ایجاد تغییر در نوع نگرش و اندیشه ها و اعتقادات دینی جامعه است اگر دشمن بتواند این تغییرات را ایجاد کند برنامه های دیگر به آسانی اجرا خواهد شد در واقع نظام سلطه می خواهد جامعه ایرانی را بی هویت کند و کسی که هویت خود یعنی شخصیت اجتماعی اش را از دست بدهد تسلط بر افکار و اندیشه های آن به سهولت امکان پذیر است و جوانان برای این تغییر هویت کاملا مستعد هستند . در سن جوانی افکار و اندیشه های انسان ثبات ندارد و بدنبال اندیشه های جدید است و آموزهایی که از خانواده و اجتماع فراگرفته هنوز نهادینه نشده و به راحتی می توان آن را زدود . جامعه ای که اکثریت جمعیت آن را جوانان با مختصاتی که گفته شد تشکیل دهد و دشمنی هم همانند آمریکا داشته باشد بطور یقین در معرض خطر است آنهم خطری بسیار بزرگتر از جنگ نظامی چراکه در جنگ نظامی بخشی از کشور اشغال شده و عده ای با دشمن مقابله کرده و در نتیجه کشته و زخمی های جنگ در ملاء عام موجب تهییج جوانان برای مقابله دشمن می شود درحالیکه تهاجم فرهنگی همانند ویروسی در جامعه پخش شده و روزی فرا می رسد که همه گیر شده و توان جامعه را گرفته و کشور را دودستی به دشمن تقدیم می کند .
شجاع الدین نویسنده ضدانقلاب خارج نشین در صفحه 19 کتاب « هویت » می نویسد " ما با جمهوری اسلامی مبارزه سیاسی نخواهیم کرد بلکه کارما صرفا فرهنگیه و اصولاً استراتژی جدید ما مبارزه فرهنگی است ، ما باید بینش و فرهنگ مردم را عوض کنیم تا جمهوری اسلامی ساقط شود " از این روی پس از جنگ تحمیلی تهاجم فرهنگی برعلیه نظام جمهوری اسلامی سازماندهی شد . در این تهاجم گروههای معاند و ضدانقلاب که با پیروزی انقلاب منافع خود را با انقلاب در تضاد می دیدند با نظام سلطه ، همسو و همراه شدند .
سرگرم شدن دولت سازندگی به بازسازی ویرانه های جنگ و غفلت از مقوله فرهنگ سازی و نهادینه کردن فرهنگ انقلاب اسلامی و جایگزین شدن تفکر تکنوکراتی و فن سالاری با تفکر مبتنی بر اخلاص ، پارسایی ، ایثار و ساده زیستی باعث شد تا لیبرالیسم فرهنگی دوباره احیا شده و حرکت خزنده خود را جهت تخریب مبانی و بنیانهای اعتقادی مردم آغاز کند . در چنین شرایطی رهبر فرزانه انقلاب با تیز هوشی و درایت و با مشاهده اولین نشانه های تهاجم ، زنگ خطر را به صدا در آوردند .
حضرت آقا در 7 آذر 1368 خطاب به مسئولین دولت سازندگی فرمودند : " درحال حاضر یک جبهه بندی عظیم فرهنگی که با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه ها همراه است مثل سیل راه افتاده تا با ما بجنگد ، جنگ هم جنگ نظامی نیست ، بسیج عمومی هم هیچ تاثیری ندارد ، آثارش هم به گونه ای ( است ) که تا به خود بیائیم گرفتار شده ایم "
این هشدار اولین واکنش حضرت آقا به غفلت مسئولین فرهنگی دولت وقت بود ، پس از آنهم به مناسبتهای مختلف خطر تهاجم فرهنگی را گوشزد نموده و مسئولین را به اتخاذ جبهه مقابله با آن فرخواندند . بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در رابطه با تهاجم فرهنگی در اینجا می توانید ببینید .
طراحان تهاجم فرهنگی با تحقیق و پژوهش به این نتیجه رسیده اند که مهمترین عامل انسجام و پایداری انقلاب اسلامی مردم است و علت اصلی که مردم را به حفظ و حراست از انقلاب وا می دارد اعتقادات مذهبی شان می باشد فلذا برمبنای مطالعاتی که انجام دادند برنامه مدون 25 ساله ای را برای به زانو در آوردن نظام جمهوری اسلامی طراحی کرده اند که از سال 1985آغاز گشته است . محور اساسی این برنامه تهاجم به اعتقادات مذهبی مردم است تا بین مردم و نظام فاصله ایجاد کرده و حمایت مردمی نظام را سلب کنند و در آن صورت با یک تهاجم نظامی محدود می توانند نظام اسلامی را از میان بردارند و شاید هم بوسیله عوامل شان و بدون عملیات نظامی .
تهاجم فرهنگی ابعاد گوناگونی دارد و نظام سلطه برای تمامی مخاطبین داخلی برنامه دارد استحاله نخبگان جامعه اعم از سیاستمداران ، مدیران و اساتید دانشگاه و ... در دوران سازندگی به آرامی انجام شد و نتیجه آن را در دوران اصلاحات دیدیم . در این دوره کسانی که روزی جزو انقلابیون بودند به انقلاب اسلامی و دست آوردهای آن پشت کرده و ایمانشان را نسبت به آرمان انقلاب از دست داده و عملاً به ابزاری برای تهاجم به اعتقادات مردم تبدیل شدند .
تا دیروز گروهکهای ضدانقلاب بودند که با دشمنان انقلاب همراهی می کردند ولی امروز خودی ها تیشه برداشته و ریشه انقلاب را از بن می کنند . تا دیروز دشمن خارجی داشتیم و می توانستیم مرزی بین خودی ها و دشمن مشخص کنیم ولی امروز دشمن در لباس خودی ها آنهم در بدنه مدیریت کلان کشور نفوذ کرده و به اصطلاح گرگ در لباس میش به شکار آمده است گرچه این گروه فعلا از گردونه قدرت خارج شده اند ولی بازهم دست از فعالیت نکشیده و با حمایتهای نظام سلطه به اقدامات خود در سطح ضعیف تر ادامه می دهند و نظام سلطه امیدوار است با قدرت گرفتن این طیف دوباره بتواند طرح نیمه تمام خود را ادامه داده و به سرانجام برساند .
اینان در دوران اصلاحات تمامی امکانات نظام را در اختیار داشته و با سوء استفاده از اعتماد مردم و در لباس دین و خدمتگزاری و در پوشش پیروی از خط امام بر بنیان گذار انقلاب اسلامی و آرمانهای به جای مانده از ایشان تاختند و او را به موزه تاریخ سپردند و کار را به جایی رساندند که به اعتقادات شاخص مردم از جمله ائمه اطهار و بویژه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و امام زمان عجل الله توهین کردند و دولتی ها هم با سکوتشان تاییدشان کردند و اعتراضها را به بهانه مخالفت با آزادی بیان در نطفه خفه کردند و چه آزادی که هتاکان و فحش دهندگان آزاد بودند و مدافعین اعتقادت دینی جامعه حق اعتراض نداشتند .
روزنامه های زنجیره ای که با پول بیت المال بوجود آمده بودند ابزار تهاجم فرهنگی دشمن علیه ملت شده بودند . در این دوران شناخت و تمییز دادن دوست از دشمن برای عموم مردم خیلی دشوار شده بود چراکه مهاجمین به فرهنگ اسلامی خود را دیندار و انقلابی معرفی می کردند و هرآنچه را که می خواستند به مردم القاء کنند در لفافه دین و آزادی به ایشان عرضه می کردند .
اصلاح طلبان نظم نوین جهانی که توسط نظام سلطه بنا نهاده شده است را قبول دارند و به اسباب و لوازمات آن هم اعتقاد دارند و در نتیجه فرهنگ غربی را هم می پذیرند فرهنگی که در تضاد کامل با فرهنگ اسلامی است ، فرهنگی که انقلاب اسلامی برای نابودی آن کمر همت بسته است . اینها به زندگی مسالمت آمیز در محدوده نظام سلطه راضی هستند و دین را در نماز ، روزه و اعمال انفرادی عبادی خلاصه می کنند و تشکیل حکومت بر مبنای دین را قبول ندارند و در نتیجه جمهوری اسلامی را قبول ندارند و از آن فقط بخش جمهوریتش را می پذیرند .
اینها آزادی غربی را می پذیرند و آزادی بر مبنای آموزه های اسلامی را قبول ندارند و با دقت در ژرفای اعتقاداتشان می توان فهمید که به استقلال کشور نیز اعتقادی ندارند . کسی که فرهنگ غربی را بر فرهنگ خودی ترجیح می دهد و قیمومیت نظام سلطه را می پذیرد عملا استقلال کشور را خدشه دار می کند .
اصلاح طلبان برای ترویج افکار و اندیشه های خود همه ابزار ممکن را بکار گرفتند از روزنامه و مجله و کتاب گرفته تا سایت و وبلاگ .
با فراگیر شدن استفاده مردم از اینترنت در کشور ، اصلاح طلبان از این بستر فراهم شده استفاده کرده و جاپای خوبی را در فضای مجازی برای خود باز کردند . عدم حضور موثرمذهبی ها در فضای مجازی باعث شد تا این فضا را هم همانند روزنامه ها در اختیار خود بگیرند از طرفی در دوران اصلاحات نظارت کافی بر فضای مجازی وجود نداشت فلذا سایتها و وبلاگهایی که عفت عمومی جامعه را خدشه دار می کردند به مرور زمان افزایش یافت تا اینکه امروز خطری جدید برای فرهنگ عمومی ایجاد کند و سربازان فرهنگی ایران اسلامی را وادار کند که شخصاً برای برخورد با متخلفین وارد میدان شوند .
در این دوران فضای مجازی آنقدر مسموم بود که هرکسی واردش می شد نمی توانست در برابر هجوم گسترده سکولارها مقاومت کند . یا در درون آنها هضم می شد و یا اینترنت را ترک می کرد . اصلاح طلبان سکولار حضور مذهبی نویسان را در نت برنمی تافتند . هروبلاگ مذهبی که ایجاد می شد با شدت تمام مورد حمله واقع می شد و درنهایت تعطیلی در انتظارش بود .
با پیروزی دکتر احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری و با روی کار آمدن ایشان فضا تعدیل شد و مذهبی نویسها جرات کردند ازلاک خود سربرآورند ، جوانان مومن و پایبند به دست آوردهای انقلاب اسلامی به سرعت وبلاگهایی را ایجاد و به مقابله با متجاوزین به اعتقادات جامعه پرداختند . تعداد این نوع وبلاگها به مرور زمان زیاد شد و کار به جایی رسید که بلاگرهای متعهد در موضع تهاجمی قرارگرفته و سکولارها مجبور به دفاع شدند . اما بلاگرهای مدافع انقلاب پراکنده و ناشناخته بودند و سیاست مدون و طولانی مدتی نداشتند فلذا عده ای از بلاگرهای متعهد برآن شدند تا این نوع وبلاگها را شناسایی و معرفی نمایند و ضمن آن جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را در برابر تهاجم فرهنگی نظام سلطه بنیان نهند و در نتیجه پس از رایزنی های متعدد و جمع آوری نظرات و ایده های فعالان فضای مجازی در آذر ماه 86 پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی پای در عرصه مجازی نهاد .
از همان ابتدای تاسیس بلاگرهای ارزشی از پایگاه حمایت کرده و می کنند چراکه پایگاه را از آن خود می دانند فلذا پایگاه در مدت کمی توانست جایگاه خوبی در وبلاگستان بدست آورد و این امر میسر نمی شد مگر با همت وبلاگ نویسان متعهد و انقلابی و مدیران دلسوز و پرکار پایگاه .
از همان ابتدا قرار براین شد که پایگاه به هیچ گروه و طیفی وابسته نشود و تنها بر مبنای منویات رهبر معظم انقلاب طی مسیر نماید که الحمدلله تابحال در این راستا فعالیت کرده و خواهد کرد .
هریک از بلاگرهای ارزشی در پایگاه سهمی دارند عده ای با تحریر مقاله و بعضی حمایت معنوی و تعدادی همکاری در راه اندازی و اداره و شاید تنها سایتی باشد که با کاربرانش ارتبط مستقیم و بی واسطه و مستمر دارد . پایگاه از همه برنامه های جمعی اعضایش بدون استثنا حمایت می کند . حمایت از جنبشهای وبلاگی که تاکنون توسط بلاگرهایی ارزشی راه افتاده ازجمله جنبش وبلاگی نامه های به حضرت مسیح ، غزه امروز ایستاده می میرد ، بمب گوگلی ، حمایت از تیم رصد سپاه و سایت حامیان مردمی دکتر احمدی نژاد "دولت مهر" و... نمونه هایی از حمایت پایگاه از جنبشهای وبلاگی اعضا می باشد .
این جنبشها نشان داد که بلاگرهای ارزشی پتانسیل زیادی برای ایجاد موج رسانه ای و راهبری آن را دارند و اگر متولیان فرهنگی کشور انسجام بیشتری به وبلاگها داده و از آنان حمایت نمایند مطمئناً نتیجه بهتری هم خواهیم گرفت .
در جنگ غزه بلاگرهای ارزشی جنبشهای متعددی را راه انداختند که نهایتا تصمیم گرفته شد بمب گوگلی برای تحت فشار قرار دادن رژیم صهیونیستی راه اندازی شود که موثر هم بود و با استقبال خوب وبلاگستان مواجه شد و در پی بلاگرهای ایرانی وبلاگ نویسان عربی هم به معترضین پیوستند تا جائیکه سازمان اطلاعات مصر چندنفر از بلاگرهای فعال در موضوع غزه را دستگیر و زندانی کرد .
بنابر اقرار سران رژیم صهیونیستی برای اولین بار در این جنگ رژیم اشغالگر قدس در برابر رسانه های اسلامی کم آورد و در واقع شکست خورد که بلاگرهای ارزشی نقش کلیدی در جنگ رسانه ای داشتند و همین موضوع باعث شد که اسرائیل طرحی را بمورد اجرا بگذارد . در این طرح یک میلیون نفر تبعه اسرائیلی که حداقل به یک زبان غیر از عبری مسلط هستند آموزش داده می شوند تا وبلاگ ایجاد کنند و به مقابله با بلاگرهای اسلامی بپردازند .
در یک دیدکلی فضای مجازی میدان جنگیست مابین حق طلبان و پیروان شیطان ، در این عرصه پیروان شیطان از هر ابزار و فرصتی برای نیل به اهداف خود بهره می برند آنان حریمی برای خود قائل نیستند و به اصطلاح اهداف شیطانی شان وسیله را توجیه می کند . آنان برای غلبه بر نظام جمهوری اسلامی حریم عفت و ناموس جامعه را مورد هجوم قرار می دهند . انتشار عکس و داستانهایی از روابط جنسی نامشروع ابزاریست برای از هم پاشیدن کانون مقدس خانواده مسلمان ایرانی . آنان برمبنای پروتکل های سران صهیونیسم جهانی آنقدر فحشا را ترویج می کنند که حرمت عفت و پاکدامنی از بین رفته و بی شرمی همه گیر شود تا بدینوسیله برکشور تسلط یابند و اینترنت به جهت خصوصیات ویژه ای که دارد بستر و ابزار مناسبی است برای ترویج افکار ضد بشری آنان و این اعمال ضد بشری را در لفافه آزادی که آنهم ساخته و پرداخته خود صهیونیست هاست ترویج می کنند " مردم غیریهودى نمىدانند چگونه از مطبوعات (رسانه ها) استفاده کنند. خوشبختانه این وسیله به دست ما افتاده است و ما مىتوانیم از طریق مطبوعات (رسانه ها) اعمال نفوذ کنیم (بخشی از پروتکلهای سران صهیونیسم جهانی برای تسلط بر جهان) " هم اکنون بیشتر رسانه های مطرح و با نفوذ دنیا در اختیار صهیونیسم جهانی است و با روشن شدن میزان نفوذ اینترنت این پدیده هم ابزاری شده برای پیشبرد اهداف پلیدشان . دولتهایی که از اثرات مخرب ترویج فحشا در اینترنت باخبرند قوانین سختی را برای جلوگیری از آن وضع کرده و اعمال می کنند حتی کشورهای اروپایی هم از بیم از هم پاشیدن جوامعشان با متخلفین برخورد شدیدی می کنند ولی وقتی یک کشور غیر غربی با گسترش فحشا برخورد می کند به مخالفت با آن بر می خیزند چراکه هدف آنان نابودی اسلام است و برای نابودی اسلام همه شیاطین متحد شده اند .
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر یا علی (ع)