حاج آقا آروم قدمهاش رو به سمت پسر كج كرد . كنار در حسينيه ايستاده بود و به جنب و جوش جوانان كه مشغول تزئين خيابان بودند نگاه مي كرد .چقدر چهره اش معصوم بود . قبل از اينكه حاج آقا برسه جوون چند قدمي جلو آمد و سلام كرد . چه دل نشين بود نگاه پر برقش ...
حاج امير پرسيد : اسمت چيه جوون ؟
_ مهدي
.
چشم به راه حضور سبزت هستم
ميلاد ولي عصر (عج )مبارك باد