مادر شهید حسین غلام کبیری میگوید: باور کنید آن شب اگر میدانستم که فرزندم کجا میرود و نتیجهاش چه خواهد شد من هم پا به پای او برای دفاع از اسلام میرفتم.
به گزارش خبرگزاری فارس، با نزدیک شدن سالگرد انتخابات روزهای تلخ و شیرین آن برای ملت تداعی میشود از جمله شیرینیها حضور 85 درصدی مردم در پای صندوقهای رای و آزموده شدن برخی خواص در فتنهای دشمنان انقلاب اسلامی و از جمله تلخیها از دستدادن چندین جوان این مرز بوم بدست فتنهگران که البته شهادت هدیه خداوند به آنها بود.
شهید حسین غلام کبیری 18 ساله از جمله این جوانهای بود که در 24 خرداد ماه 88 توسط اغتشاشگران مجروح شده و روز بعد به درجه رفیع شهات نائل آمد.
در این باره پیش از این محمدجواد صادقی فرمانده پایگاهی که وی در آن حضور داشته،گفته بود حسین غلام کبیری از نیروهای گردان عاشورا و جانشین عملیات پایگاه مقاومت حجتیه حوزه 355 نیروی مقاومت شهرری بود که حضور فعالی در بسیج داشت. طی اغتشاشات اخیر، وی از نیروهای آمادهباش و داوطلب در ایجاد آرامش بود که 3 روز قبل از شهادت، حکم مأموریت از طرف فرمانده ناحیه مقاومت بسیج دریافت کرده بود و ساعت 12 شب 25 خرداد با اعلام اغتشاش در اطراف سعادتآباد، به همراه فرمانده گردان عاشورا و نیروی بسیج اکیپ موتور سوار به سمت سعادتآباد رفتند، گروه شهید کبیری و 4 نفر از دوستانش کنار جاده با موتور ایستاده بودند که پراید مشکی رنگ با وارد کردن ضربه سختی به شهید کبیری متواری شد؛ با ضربه سختی که به شهید کبیری وارد شد، وی از ناحیه شکم و دو پا مجروح و همچنین دچار خونریزی داخلی شد و ساعت 2:30 دقیقه بامداد وی را به بیمارستان شهید مدرس انتقال دادند شهید کبیری بر اثر خونریزی داخلی به کما رفته و ساعت 3 بعدازظهر در بیمارستان شهید مدرس به شهادت رسید و 4 نفر از دوستان وی که ضربه به ناحیه کمر و صورت آنها اصابت کرده بود، در بیمارستان تحت درمان قرار گرفتند؛ با پیگیری پلیس امنیت مشخص شد که این پراید در چند نقطه دیگر نیز این کار را انجام داده و متواری شده است.
فرمانده پایگاه بسیج حجتیه شهر ری در خصوص نحوه حضور شهید کبیری در پایگاه بسیج میگوید: از دوران نوجوانی در حقیقت از 4 سال گذشته در پایگاه حجتیه شهرری، فعالیت خود را به صورت جدی آغاز کرد، او روحیه امر به معروف فوقالعادهای داشت و از نیروهای متعهد به انقلاب و اسلام بود که در یادواره شهدا به عنوان نخستین داوطلب شرکت میکرد؛ حتی هنگام اعزام به میدان سعادتآباد نخستین داوطلبی بود که شجاعانه خود را آماده دفاع از دستاوردهای انقلاب و اسلام کرد.
مادر شهید با خوشحالی خطاب به قاتلان پسرش میگوید که ابر قدرتها بدانند پشتیبان نظام و رهبری هستیم و اشک چشمانش آرامتر میگوید: باور کنید آن شب اگر میدانستم که فرزندم کجا میرود و نتیجهاش چه خواهد شد من هم پا به پای او برای دفاع از اسلام میرفتم.
پدر شهید کبیری نیز با بیان اینکه ساعت چهار صبح از مجروحیت فرزندش مطلع شده و سراسیمه خود را به بیمارستان رسانده است، میگوید: «حسین را روی تخت دیدم، او دست مرا گرفت و میخواست من را در آغوش بگیرد اما نتوانست. مسئولان بخش icu زمانی که متوجه وضع نامساعد فرزندم شدند من را از اتاق بیرون کردند، پزشک معالجش بیرون از اتاق به من گفت اگر خونریزی داخلی حسین بند بیاید، ما او را عصر برای عمل پایش به اتاق عمل میبریم.تصمیم گرفتیم به منزل برگردیم، در راه منزل بودیم که دخترم تماس گرفت و گفت چرا رفتید، با این تماس دلم شکت و فهمیدم که حسین شهید شده است.»
امروز در حالی یکسال از شهات شهید کبیری میگذرد که هنرمندان ما حتی یک کلیپ چند دقیقهای برایش نساختند اما پروژه ندا آقا سلطان با 17هزار کلیب رنگارنگ همراه بوده است.
نوشته شده در جمعه 89/3/28ساعت 9:4 صبح  توسط علی کریمی
نظرات دیگران()