بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السلام
پس از دوران اصلاحات و انحراف مدعیان اصلاح طلبی از شعارهای اولیه ، مردم به اصولگرایان روی آورده و در سوم تیر 84 دکتر احمدی نژاد را به عنوان نماد اصولگرایی انتخاب کردند ولی از همان ابتدای آغاز کار دولت تخریبها شروع شد که می توان تخریب کنندگان را به چند دسته تقسیم کرد که بطور خلاصه به معرفی آنها می پردازم .
الف) نظام سلطه :
نظام سلطه به سرکردگی آمریکا و با همکاری دولتهای غربی که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تمامی تلاششان این بوده تا این انقلاب را در مرزهای جمهوری اسلامی محصور کرده و با اجرای برنامه های دراز مدت فرهنگی آن را از درون استحاله کنند ، طبق روال گذشته و این دفعه با شدت بیشتر جنگ روانی گسترده ای را با استفاده از رسانه ها و قدرت سیاسی بین المللی آغاز کرده اند که همچنان ادامه دارد .
از کشورهای سلطه گر جزء این انتظاری نیست چراکه آنان به دنبال منافع خود هستند و ظهور انقلاب اسلامی حیات آنها را در ایران بلکه در منطقه و جهان به خطر انداخته و مجبور به مقابله با آن هستند گرچه ادعای آزادی و آزادگی می کنند ولی در عمل خلاف آن را عمل کرده و هرآنچه را که مخالف خود هست حتی شده با توسل به خشن ترین روشها از میان برمی دارند . ماهیت آنها کاملاً برای مردم آشکار شده و اگر کسانی پیدا شوند که به شعارهای رنگین آنها دلبسته اند یا خیلی ساده لوحند و یا خود فروخته . اما مشکل از خودیهاست که با این نظام سلطه گر همساز شده و تیشه به ریشه اسلام و انقلاب می زنند! روی سخن این نوشته با این گروههاست تا دشمنان مارک دار خارجی .
ب) اصلاح طلبان :
این گروه که در دل خود گروههای مختلفی را داراست پس از شکست سنگین در انتخابات ریاست جمهوری از همان ابتدا سر ناسازگاری را با دولت را گذاشته و از هر بهانه ای برای تخریب دولت نهم استفاده می کند .
دوم خردادی ها نشان دادند که در 8 سال زمامداریشان تعمداً و یا تغافلاً همسو با نظام سلطه حرکت می کنند که همسویی آنها با غرب و نظام استکباری در تقابل با دولت نهم بیشتر نمایان شده است .
بعضی از احزاب اصلاح طلب سقوط نظام جمهوری اسلامی را در سر می پرورانند . مجاهدین ! انقلاب اسلامی و تحکیم وحدت شاخه علامه تندروترین احزاب دوم خردادی هستند که پروژه معروف (x) را طراحی و اجرا می کردند و با عنایت خداوند متعال ناکام ماندند .
دوم خردادی ها در اوایل انقلاب به نیروهای خط امامی معروف بودند و حتی تعدادی از آنها در تسخیر لانه جاسوسی مشارکت داشتند ولی به مرور زمان استحاله شده و اینک نه انقلاب را قبول دارند و نه نظام اسلامی را و اسلام را هم تاجائیکه منافع آنها را تامین کند می پذیرند .
دوم خردادی ها در بعد سیاسی هژمونی آمریکا را قبول دارند یعنی اینکه می پذیرند آمریکا آقای جهان باشد و هرچه او بگوید و امر کند مطاع هست و بدینجهت است که در برابر جنایات نظام سلطه سکوت کرده و مخالفین و منتقدین سیاستهای آمریکا را به شدت می کوبند .
در بعد فرهنگی همسویی کاملی با آمریکا داشته و فرهنگ منحط غرب را بر فرهنگ اسلامی ترجیح داده همانگونه که در 8 سال زمامداریشان تا توانستند به ترویج آن همت گماشتند . از کتابهای مروج فساد و افکار غربی تا ساخت فیلمهای آنچنانی و راه اندازی سایتها و روزنامه های زنجیره ای .
در بعد اقتصادی گرچه در اوایل انقلاب اقتصاد بسته را دنبال می کردند ولی در دوره اصلاحات سیاست خصوصی سازی را در پیش گرفته ولی منابع و سرمایه های دولتی را با ترفند و گریزگاههای قانونی به نفع خود مصادره کرده و از این راه سرمایه های کلانی را اندوخته اند و از آن برای تامین مخارج میلیاردی احزاب وابسته خود استفاده می کنند . بنیاد باران که در اواخر عمر اصلاحات تشکیل شد یک بنگاه اقتصادی عظیمی است که پشتوانه اقتصادی احزاب و سازمانهای دوم خردادی را برعهده دارد .
درحال حاضر از نظر اقتصادی قدرتمند و از نظر رسانه ای حرف اول را می زنند و با توسل به این دو ابزار و با حمایت نظام سلطه همچنان به کسب قدرت و ادامه روند براندازی نظام اسلامی امیدوارند. امید است باز هم با عنایت خداوند متعال و هوشیاری مردم و اصولگرایان نتوانند به اهداف خود دست یازند .
ج) تکنوکراتها :
این گروه که همانند اصلاح طلبان از چندین حزب و سازمان کوچک بزرگ تشکلیل شده پس از جنگ و در دوران سازندگی بمرور زمان بوجود آمدند . در این دوران بعضی ها از موقعیت پیش آمده سوء استفاده کرده و در مدت کوتاهی به قدرتهای بزرگ دی تبدیل شدند . تبعات آن نطفه شوم امروز بصورت مافیای اقتصادی ظاهر شده و در برابر هر ندای مخالفی قد علم کرده و بدون توجه به منافع ملی مخالفین را درهم کوبیده و مجبور به عقب نشینی می کنند . آقای خاتمی گرچه در ابتدای دولت هفتم ادعای مقابله با مافیا را داشت ولی بمرور زمان دولتمردان اصلاح طلب! نه تنها با مافیا کنار آمدند بلکه خود نیز همان شیوه مافیایی را در پیش گرفتند .
تکنوکراتها در بعد اقتصادی به اقتصاد باز معتقد هستند و در واقع سرمایه محورند و برای ثروت اندوزی از هر ابزاری استفاده می کنند اگر شده قبول ننگ همراهی با نظام سلطه. همراهی تکنوکراتها با اصلاح طلبان در طول هشت سال دلیل این مدعی است .
سیاست و فرهنگ اینها هم تابع سرمایه هست و در واقع همه چیز برای ثروت اندوزی و کسب قدرت بیشتر اقتصادی و بدین جهت در ارکان حکومت نفوذ کرده و به هیچ هنوان حاضر نیستند عقب بنشینند . یک روز می گویند اسلام ساختار اقتصادی ندارد و روز دیگر ساختار سیاسی آن را منکر می شوند . گاهی سخنان رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) را تحریف می کنند و گاهی مدافع نوه ایشان می شوند و برای کسب قدرت مجبور می شوند وارد مذاکرات با کشورهای همسایه برای قطع گاز در زمستان شوند تا بلکه دولت را مقصر جلوه داده و آن را به سقوط بکشانند و ...
تکنوکراتها هم اکنون قدرت اقتصادی بلامنازع کشورند و با یک اشاره تمامی بخشهای اقتصادی را به رای و نظر خود فلج می کنند . البته فعلاً دارند با دولت مدارا ! می کنند .
د) اصولگراین منفعل :
در 16 سال زمامداری تکنوکراتها و دوم خردادی ها اسلام و فرهنگ اسلامی به شدت تضعیف شده و ارزشهای انقلاب اسلامی به فراموشی سپرده شد تا جائیکه بیم آن می رفت انقلاب از درون استحاله شود فلذا دلسوزان انقلاب کم کم متحد شده و در ریاست جمهوری نهم بعنوان اصولگرایان پای در عرصه سیاست عمومی گذاشتند ولی بعد پیروزی سهم خواهی ها شروع شد و بر خلاف اصول اصولگرایی آدمهایی پیدا شدند که به دنبال کسب قدرت بودند و شاید از اول هم شعار اصولگرایی را برای کسب قدرت سرداده بودند و شاید هم عوامل نفوذی رقبا بودند .
دولت نهم که بر اساس آمیزهای اسلام و امام خمینی (ره) و رهنمودهای مقام معظم رهبری بدنبال بازسازی نقش جمهوری اسلامی در سطح منطقه و جهان بود و عزت از دست رفته ملت سرافراز ایران را بازیابی می کرد این دفعه نه از جانب قدرت طلبان سابق بلکه توسط کسانی که اصولگرایی را یدک می کشیدند تخریب می شد و می شود . اینها در ظاهر خود را پیرو رهبر انقلاب نشان می دهند ولی در عمل خلاف آن عمل می کنند . هر چه مقام معظم رهبری توصیه به همکاری و عدم تخریب دولت می کنند اینها هر روز با ترفندی دولت را می کوبند . پیش بینی می شود اینها هم همانند اصلاح طلبان استحاله شوند و چند صباحی دیگر لاقیدی خود را به اسلام و انقلاب آشکار خواهند کرد گرچه فعلاً منافعشان ایجاب می کند تا اصولگرا بنمایانند .
حال سئوال اینجاست که چرا این همه گروه ، دسته ، حزب و سازمان گوناگون دست به دست هم داده اند تا دولت نهم را ساقط کنند ؟ آیا دولت از اصول انقلاب فاصله گرفته و یا در کار برای مردم کم کاری می کند و یا اینکه به دنبال اجرای عدالت نیست ؟ اگر اینطور است که رهبر معظم انقلاب آنگونه از دولت و بصورت ویژه حمایت نمی کرد . پس گره کار کجاست ؟
آغاز امامت ظاهری (انتخاب خلیفه از سوی مردم) امیرالمومنین علی علیه السلام را به یاد بیاورید . وقتی حضرت امیر مواضع اصولی خود را بیان کرد و شروع به تحریف زدایی از اسلام کرد چه کسانی در برابر عدالت مسلم ایستادند ؟ کسانیکه سابقه در اسلام و صحابه رسول الله (ص) بودن را یدک می کشیدند و همینطور کسانی که در اعمال ظاهری دین شهره آفاق بودند آنجایی که باید در برابر دشمنان اسلام صف آرایی می کردند ، جبهه مشترکی را در برابر خلیفه مسلمین ایجاد کرده و هم داستان با دشمنان قسم خورده اسلام تا آنجا پیش رفتند که آنحضرت را تکفیر کرده و در نهایت به شهادت رساندد .
گرچه این واقعه 1400 سال پیش اتفاق افتاده ولی داستان همان است که بود و بازهم کسانی که منافعشان با عدالت در تعارض است در برابر دولت نهم صف آرایی کرده اند و تکرار تاریخ را رقم می زنند .
این نوشته شرح مختصری بود از وضعیت تخریب کنندگان دولت اسلامی که امید است خوانندگان با مطالعه و تعمق بیشتر ابعاد مختلف این توطئه را کشف کند .
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر / یا علی ع
در دو پست بعدی بخشهایی از بیانات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی را که در دیدار هیئت دولت در تاریخ 2/6/87 ایراد نمودند درج می کنم ، شاید مدعیان پیروی از ایشان به خود بیایند و دست از خودکامگی برداشته و اینقدر آب به آسیاب دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب نریزند.
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السلام
"چند خصوصیت ممتاز در این دولت وجود دارد که من لازم میدانم به این خصوصیات تصریح کنم؛ اگر چه بارها هم گفته شده، اما در عین حال خوب است که خود شما دوستان هم توجه داشته باشید که مایهى امتیاز شما، اینهاست ... یک خصوصیت این است که این دولت، واقعاً یک دولت کار است؛ دولت حرکت و اقدام است؛ انرژى و نشاطِ کار این دولت، یک امر برجسته است. الحمدللَّه شما از سال اول همینجور حرکت کردید، الان هم با این که سه سال از عمر این دولت گذشته، انسان احساس میکند که تحرک و نشاط و فعالیت و اقدام در این دولت محسوس است - یعنى کاهش پیدا نکرده؛ افت پیدا نکرده - این خیلى چیز باارزشى است. در خدمت به مردم جدیت وجود دارد. رفتن به شهرها، رفتن به شهرهاى کوچک، همهى نقاط کشور را زیر پا گذاشتن و هیچ نقطهاى از کشور را از منظر خبرگى و کارشناسى دور قرار ندادن، اینها چیزهاى باارزشى است. این امتیاز اول است؛ در هر مجموعهاى این امتیاز وجود داشته باشد، جا دارد که انسان از آن قدردانى کند، به آن تصریح کند و امیدوار و مطمئن باشد که خداى متعال هم به آن مجموعه کمک خواهد کرد و ثواب خواهد داد.
خصوصیت و امتیاز دوم که در این دولت هست، شعار و گفتمان کلى این دولت است که منطبق بر شعار و گفتمان امام و منطبق بر شعارها و گفتمانهاى انقلاب است؛ این خیلى چیز باارزشى است. این را هیچکس نمىتواند ندیده بگیرد. هر دلبستهى به انقلاب، این را قدر مىداند؛ هر کسى که پیشرفت کشور را با هدایت انقلاب و با کارگردانى انقلاب تصور مىکند، باید این را قدر بداند. عدالتخواهى در این دولت پررنگ شد. شعار عدالتخواهى به صورت جدى بر روحیهى مسئولان، دولتمردان و برنامهها، پرتو افکند. استکبارستیزى - که معناى ویژهى انقلابى خودش را دارد - در این دولت تشخص و تمیّز پیدا کرد. معناى استکبارستیزى دشمنى کردن با دولتهاى دنیا نیست، معنایش دشمنى کردن با استکبار است. استکبار - از هر دولتى و از هر نظامى سر بزند - آفتِ براى بشریت است. البته امروز امریکا و صهیونیزم مظهر استکبارند؛ لیکن هر جا، هر کس، هر دولتى و هر مجموعهاى که نسبت به دیگران استکبار بورزند، آفتى در جامعهى بشرى و در نظام زندگى انسان به وجود مىآورند. ستیزهى با این حالت هم یک حالت مطلوب اسلامى است. این هم یکى از خصوصیات این مجموعه است که خوشبختانه برجسته است.
مسئلهى اعادهى عزت ملى و ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زیادهطلبى سیاستهاى دیگران و ترک شرمندگى در مقابل غرب و غربزدگى را هم انسان در این دولت احساس مىکند؛ عزت ملى و استقلال حقیقى و معنوى از اینجا حاصل میشود. استقلال به این نیست که انسان شعار استقلال بدهد یا حتى مثلاً در زمینههاى اقتصادى هم به یک رشد بالایى دست پیدا کند؛ نه، استقلال این است که یک ملت به هویت خود و به عزت خود معتقد و براى او اهمیت قائل باشد، براى حفظ او تلاش و کار کند و در مقابل متعرضین و مستهزئین، شرمندهى اظهارات و جایگاه خود نباشد.
ما متأسفانه در برخى از اوقات گذشته، میدیدیم که بعضى از کسانى که مرتبط با مسئولین بودند یا حتى خودشان مسئول یک بخشى بودند، کأنّه از گفتمان انقلاب در مقابل دیگران شرمندهاند و خجالت میکشند که حقایق انقلاب را بر زبان جارى کنند یا آنها را پیگیرى کنند یا به آنها اهمیت بدهند! این براى یک جامعه خیلى بلاى بزرگى است؛ این را شما ندارید.
یکى از مظاهر دفاع از عزت هم همین مسئلهى انرژى هستهاى است. مسئلهى انرژى هستهاى، براى ما فقط این نبود که ما میخواستیم یک فناورى داشته باشیم، دیگران میخواستند ما نداشته باشیم؛ این فقط بخشى از قضیه است. بخش دیگر قضیه این بود که قدرتهاى گوناگون، پُررو، متجاوز، زورگو و دنبالهها و اقمار بىارزش آنها، میخواستند حرف خودشان را در این زمینه بر ملت ایران تحمیل کنند. خب، ملت ایران، دولتِ شما و شخص رئیسجمهور، در مقابل این زورگویى و این تحمیل و این افزونطلبى ایستادید؛ خداى متعال هم کمک کرد؛ پیش رفتید. اینها آن بخشها و اجزاء گفتمان عمومى این دولت است که براى من اهمیت دارد.
روند غربباورى و غربزدگى را که متأسفانه داشت در بدنهى مجموعههاى دولتى نفوذ میکرد، متوقف کردید؛ این چیز مهمى است. حالا یک عدهاى در جامعه، ممکن است به هر دلیلى شیفتهى یک تمدنى یا یک کشورى باشند؛ اما این وقتى به بدنهى مدیران انقلاب و مجموعههاى انقلاب نفوذ میکند، چیز خیلى خطرناکى مىشود. این دیده میشد؛ خب، جلویش گرفته شد.
گرایشهاى سکولاریستى - که متأسفانه باز داشت در بدنهى مجموعهى مدیران کشور نفوذ مىکرد - جلویش گرفته شد. نظام انقلابى، بر مبناى دین و بر مبناى اسلام و بر مبناى قرآن شکل گرفته و به همین دلیل از حمایت میلیونى این ملت برخوردار شده و جانهایشان را کف دستشان گرفتهاند و جوانهایشان را به میدانهاى خطر فرستادهاند؛ آن وقت مسئولان یک چنین نظامى دم از مفاهیم سکولاریستى بزنند؟! «یکى بر سر شاخ و بن میبرید»؛ یعنى خودشان بنشینند و بنا کنند بنِ اینمبنا و قاعده را کلنگ زدن! خیلى چیز خطرناکى بود. خب، الحمدللَّه اینها جلویش گرفته شد.
یا جرأت در ایجاد تحول؛ حالت روحى این دولت این است که براى تحولآفرینى جرأت دارد و اقدام مىکند. نمىخواهم بگویم همهى این اقدامها صددرصد درست است؛ نه، ممکن است یک جایى هم اشتباه باشد؛ اما نفس اینکه انسان حالت دلیرى در مقابل مشکلات داشته باشد و تصمیم بگیرد که براى رفع مشکلات اقدام بکند، چیز باارزشى است که این خوشبختانه هست.
جرأت در مقابلهى با فساد. مقابلهى با فساد خیلى کار سختى است. یک وقتى بنده گفتم که این اژدهاى هفت سرِ فساد را به این آسانى نمیشود قلع و قمع کرد؛ خیلى کار سختى است. نه اینکه حالا بگویم قلع و قمع شده؛ نخیر، الان هم قلع و قمع نشده؛ لیکن جرأت مقابلهى با آن هست. خب، وقتى که اجزاء مجموعه، خودشان آلودهى به فساد نباشند، طبعاً جرأتشان بیشتر است. بسیارى از مجموعههاى قبلى هم حقیقتاً پاکیزه بودند - یعنى آلودگى نداشتند - اما بالاخره جرأت در مقابلهى با فساد یک امتیازى است که در شما هست.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر / یا علی ع