ظاهراً ایشان از جنگی که پشت
سرگذاشتیم اطلاع درستی ندارد و ایکاش قبل از نگارش این مقاله با رزمنده های آن
دوران مشورتی می کرد البته با آنهای که هنوز براعتقادات خود محکم ایستاده اند نه
آنهایی که جازده و همراهی دشمن می کنند .
در جنگ یک طرف تانک بود و جنگده
و بمب افکن و انواع موشکهای پیشرفته و طرف دیگر انسانهای با ایمان راسخ که تصمیم
گرفته بود به هر قیمتی از انقلابشان دفاع کنند . اصلاً در جنگ توازن نظامی برقرار
نبود که برنامه ریزی بتواند برتری نظامی را بهمراه بیاورد . رزرمنده های ما
تانکهای دشمن را می زدند و بلافاصله همین غربیها جایگزینش می کردند و همینطور موشک
و ... ( آمار تجهیزات ایران و عراق زمان جنگ را ملاحظه کنید تا متوجه عرایض بنده
بشوید) بقیه را در
و نتیجه گرفته اند " در کجای دنیا شروع یک جنگ خانمان برانداز جشن و پایکوبی
دارد؟ "
به نظرتان این خلط مطلب نیست؟ کجای کشور در سالگرد شروع جنگ جشن و پایکوبی شده است
؟ هرجا مراسمی بود برای گرامیداشت رزمندگان و حماسه سازان جنگ بود و هست تا نسل
حاضر و نسلهای آینده فراموش نکنند که در چه دنیایی و با چه کسانی زندگی می کنیم و
مبادا قول شعارهای پرفریب دشمنان دیروز و دوستان ! امروز را بخورند . راستی مگر
جنگ نظام سلطه با ما تمام شده که پایانش را جشن بگیریم ؟ این همه تهاجم سیاسی ،
اقتصادی ، فرهنگی و ... برای چیست ؟
در این سالگردها نقش آمریکا و
کشورهای غربی و عربی در راه اندازی و ادامه جنگ تبیین می شود و آنها از همین
ناراحتند که نمی توانند کینه و نفرت ملت ایران از خودشان را به دست فراموشی
بسپارند . ملت ما نمی تواند فراموش کند که غربیهای مدعی صلح و دوستی جنگی را بر ما
تحمیل کردند که علاوه بر خرابی های اقتصادی تعداد زیادی از جوانان ما را از مان
گرفت و همان دشمنان در حین جنگ گروهکهای ملحدی همچون منافقین و دمکرات و کومله را
تشکیل ، تجهیز و تقویت کردند . از جنایات این گروهها خبر دارید؟ آیا می دانید
که توطئه دشمنان انقلاب و مردم پایانی ندارد و هم اکنون نیز گروهکهای تروریستی که
هر روز مردم ما را میکشند توسط غربیها تقویت و حمایتش می کنند . پژاک در شمالغرب و
جندالله(جندالشیطان) در شرق از دست پرورده های آمریکا ، اسرائیل ، انگلیس و فرانسه
هستند .
ودر نهایت نتیجه گرفته اند که
ما در جنگ شکست خورده ایم " اگر
هستند کسانی که اعتقاد دارند جنگ در نهایت با پیروزی ما همراه بوده، اگر هنوز
اعتقادی هست که پذیرش قطعنامه هرچند تلخ شکست ما نبوده، چرا آن روز و روز ختم
جنگ را پاس نمی داریم؟ " و من فکر می کنم این همه مقدمه
چینی و اون عکس برای القای همین نکته بود .
مگر ما جنگ را شروع کردیم که به
اهداف تعیین شده مان نرسیده باشیم و حالا شکست خورده و مغمون از حمله باشیم ؟ مگر
ما غیر از دفاع کار دیگر ی هم کرده ایم؟ مگر یک وجب از خاک کشورمان در دست دشمن
باقی مانده که حالا شکست خورده به حساب بیائیم؟ همه می دانند که که فشار ما بر
صدام برای گرفتن خسارتهای جنگ بود خسارتهایی که در قطعنامه 598 پیش بینی شده ولی
ما به سازمانهای بین المللی اعتماد نداریم چرا که به قولهایشان عمل نمی کنند و در
طول جنگ هم بغیر از همین قطعنامه هرچه تصویب کردند بر علیه ما بوده و به نفع
متجاوز و برای همین پذیرش این قطعنامه برایمان زجرآور بود . ما می خواستیم به حقوق
حقه خود برسیم . آیا متجاوز نباید تاوان تجاوزش را بپردازد؟ دادند؟ صدام تاونش را
داد و یا کشورهای جنگ افروز و حامی او ؟ الان هم در بحث انرژی هسته ای می بینید که
همین سازمانهای بین المللی تحت نفوذ استکبار آشکارا حقوق ما را ضایع می کند . مگر
در زمان آقای خاتمی تا مرز حقارت در برابر آنها عقب ننشستیم و پروتکل الحاقی را
اجرا نکردیم ؟ نتیجه چه شد ؟ دست از سرمان برداشتند؟ حقوقمان را بهمان دادند؟
مگر چند روز پیش سالگرد حمله
تروریستی به دوقلوهای نیویورک توسط آمریکایی ها گرامی داشته نشد ؟ مگر آن انفجارها
فاجعه و خانمان برانداز نبود و دلیل روشن ضعف ارتش آمریکا ؟
در کامنتها هم از توهینها و
ناسزاها که بگذریم بعضاً شیطنتهایی هست که چندتایش را جواب می دهم .
حمید نامی تحت تاثیر
منتقدان!جنگ ، تاریخ جنگ را تحریف کردند و ادعا می کند در مدت کوتاهی عراق عقب
نشست و متوجه نیستند که تا آخرین روزهای جنگ بخشهایی از سرزمین ما در دست دشمن بود
و باز هم نقش ایمان و رهبری روحانی جنگ را نادیده گرفته اند (در ادامه پروژه
اعتقاد زدایی از جنگ) البته ایشان و امثال ایشان جوان هستند و اطلاع درستی از جنگ
ندارند و آنها هم که دستی بر قلم دارند با بی انصافی از کم اطلاعی جوانان استفاده
کرده و برای منافع جناحی خود همه چیز جنگ را تحریف و یا بعضاً کتمان می کنند .
خانمی! گفتند " پدر بنده هفت سال از این هشت سال
را در جبهه ها بود. من خوشبخت نبودم
که سال های کودکی ام پر از تنهایی های مادرم است که من را زیر یک بغل و رادیو
را زیر بغلش دیگر می زد و می دوید سمت پناهگاه ها. که ساعت ها بعد از هر حمله
پای رادیو می نشست و می لرزید و نام افرادی که کشته شدند را می شنید تا مطمئن
شود همسرش زنده است.من خوشبخت نبودم که فکر می کردم پدر ندارم. پدرم بزرگ
ترین حسرت زندگیش این است که کودکی من را تجربه نکرده است. پدر من غمی را روی
دوشش با خود سال ها است حمل می کند. هنوز ترکش های مانده در تنش، خواب هایش
را نالان کرده است.یک گوشش تقر یبن ناشنوا است. هنوز جای سوختگی ها روی تنش… " از فحوای کلام و نوع
نوشتار ایشان پیداست که بیش از 20سال ندارد ولی ادعا می کند که حداقل 30سال دارد
(طبق ادعای ایشان زمان جنگ کودک بودند که طبیعتاً باید سنش بیش از 30سال باشد) و
اینکه گفتند پدرم 7سال بدون اعتقاد دینی و صرفاً فقط برای وطنش جنگیده است ، جای
تعجب دارد که در این مدت فرهنگ حاکم برجبهه بر ایشان تاثیر نگذاشته جایی که
مسیحیان حاضر در جبهه ها هم از این فضا متاثر می شدند و نکته دیگر اینکه اگر پدر
ایشان معتقد بودند که ما جنگ افروز بودیم چرا همان موقع از ادامه حضور در جبهه
منصرف نشدند ؟ کسی مجبورشان کرده بود ؟! (اگر پدرشان بسیجی و پاسدار بودند که
حضورشان داوطلبانه بوده و ارتشی ها هم دوره ای به جبهه می رفتند نه تمام مدت جنگ
را پس حضور پدرشان با این عقیده در جنگ عبث بود)
نوشتند مادرم پس از هر حمله پای
رادیو می نشست و اسامی کشته های جنگ را گوش می داد !! در طول هشت سال جنگ هیچوقت
پس از عملیاتها اسامی شهدا در رسانه ها منعکس نمی شد و اگر کسی به درجه رفیع شهادت
نائل می آمد اولین کسی که از شهادتش خبردار می شد خانواده اش بود و نه کس دیگر .
نوشتند من خوشبخت نبودم که فکر
می کردم پدر ندارم ! معلوم می شود این سخنان را از کسی شنیدند و یا از جایی کپی
کردند چرا که جنگ هم نوعی زندگی بود و هر کس که جبهه می رفت تا پایان جنگ که آنجا
نبود و هر 45 روز 9 روز مرخصی می رفتند و مدتی هم که در جبهه حضور داشتند بوسیله
تلفن و تلگراف و نامه از اوضاع و احوال خانواده باخبر می شدند و بالعکس .
نوشتند هیچ کشوری در جنگ خودکفا
و خودباور نمی شود و همه اینها در زمان صلح امکان دارد . خواهر عزیز آنکه در زمان
جنگ رشد نمی کند سرمایه گذاری است نه خودکفایی و خود باوری . اتفاقاً یکی از
تاثیرات جنگ همین خودباوری بود و تجاربی که در زمان اندوخته بودیم . فکر می کنید
این سدها و پلهای عظیم را چه کسانی ساخته اند ؟ خارجی ها ؟ نه جانم کار بچه های
جنگ بود و هزاران طرح و پروژه ملی و منطقه ای که غربیها را انگشت به دهان کرده .
در جریان انرژی هسته ای که هستید آنراکه نمی توانید بگوئید خارجی ها برایمان به
ارمغان آورده اند؟! ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم که باید استعدادهای خود را باور
کنیم و روی پای خودمان بایستیم و به دیگران اتکا نداشته باشیم که نتیجه هم داد .
خلاصه کلام: دنیا در حال گذر به
مرحله تفکر و اندیشه است . آثار آن را در کشورهای غربی می بینید و یکی از ثمرات آن
رجوع انسانها به فطرت و معنویت هست که بوش و یارانش این نکته را دریافته و از
احساسات مذهبی مردم برای پیروزی در انتخابات استفاده کردند . دیگر دوره قلدری با
اتکای به قدرت نظامی حتی اقتصادی و تکنولوژی گذشته ، مردم دنیا به دنبال تفکری
هستند تا آنها را از بلاتکلیفی و بی هویتی نجات دهد . شایسته نیست دنباله روی
برنامه های 50سال پیش غربیها باشیم . به خود آئیم و بدانیم که جایگاهمان در دنیا
کجاست و به دست خود خویش را تحقیر نکنیم . غربیها می دانند که در مبارزه با اسلام
شکست خواهند خورد و برای همین است که اسلام ستیزی را سرلوحه برنامه های خود قرار
داده اند اینجا را ببینید (11سپتامبر سرآغاز اسلام
ستیزی غرب)
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر / یا علی
(ع)
پی نوشت :
دوستان دیگری
هم در اینباره نوشتند : آقای الیاسی با مقاله (جنگ و صلح در قاموس مجاهدان و عافیت طلبان) و آقای
حسینی با مقاله (آیا این بدنهای پاره پاره بزرگداشت نمی خواهد؟) و آقای
منتظرالقائم هم نوشتند(تقارن صلح و آلزایمر و
دفاع،تکرار تاریخ) و آقای زمانی نوشتند(چرا آغاز این جنگ یادبود می خواهد؟) و زهرا خانم نوشتند (کاش آدمها خودشون باشند) و مریم خانم نوشتند (من فراموش نمی کنم) و بچه های قلم نوشتند (بررسی چگونگی پایان جنگ از نگاه دیگر) و پرواز عکسهایی از زمان جنگ را در وبلاگش گذاشته این
خبر را هم برای خواندن توصیه می کنم (مشاور امنیت ملی بوش اسامی همکاران خود در ایران را لو داد)
1،2،3،4،5
بیانات حضرت امام خمینی (ره) در تاریخ 3-12-1367