تا به حال هرچه نوشتم درقالب یادداشتها و مقالات جدی بوده (البته پر از عیب و ایراد) این دفعه خواستم کمی طنز هم قاطی نوشتهای جدی بکنم ببینم چی میشه . گرچه ظنز نویسی هنر است و من از آن بی بهره و شاید باعث تخته شدن وب سایتمان گردد ولی امتحانش ضرری ندارد .
از اواخر سال ۸۵ شاهدیم که وبلاگهایی بمنظور ایجاد شبهه و تردید در اعتقادات جوانان این مرز و بوم قارچ وار رشد می کنند و شاید هم بر سرعت رشد آنها اضافه شده . در هرصورت این قارچها ما را واداشت بریم بچه های مذهبی اهل قلم را پیدا کنیم و بعد یک دوره آموزشی وبلاگ نویسی فشرده حرکتی را در عرصه اینترنت البته در محدوده استان خودمان راه بیاندازیم . با چند نفر از بزرگان فرهنگ و سیاست هم رایزنی هایی کردم از جمله رئیس بزرگمان که همه جوره قول همکاری داد(جوجه را آخر پائیز می شمارند) چند روز پیش با یکی از مسئولین کانونهای فرهنگی شهرمان که دوستی دیرینه داریم قرار یک مذاکره استراتژیک را گذاشتیم ولی به علت عود بیماری کهنه نتوانستیم سرقرار حاضر شویم تا اینکه دیروز زنگ زدم ازش عذرخواهی کنم و قرار را به روز دیگر موکول کنم که این رفیق شفیق ما را از رو برد و با آن حال بد بلند شدیم رفتیم خدمتتشان .القصه مذاکرات اولیه در حال سپری شدن بود که موفق به دیدار یک دوست دیگرهم شدیم . اون هم علاقمند به حرکت وبلاگی از ما دعوت کرد فردا (یعنی امروز) در چهارمین جشنواره شعر بسیجیان استان آذربایجانغربی شرف حضور داشته باشم (اینها را برای خام کردن ما فرمایش کردند) البت ما طبق معمول فشار کار و ... را بهانه آوردیم ولی این بابا مگه دست بردار بود (زوره دیگه کاریش نمیشه کرد) القصه امروز قید اداره را زدیم و از رئیس بزرگ هم دعوت بعمل آوردیم (رسما) که تشریف بیاورند تو جشنواره . اون از من زرنگتر تشریف دارن و جلسه را بهانه کرده و فرمودند شما برو . اگر جلسه زود تمام شد من هم میام ( این رئیس ما مادر زادی جلسه برو هست) . صبح علی الطلوع (ساعت ۱۰) راه افتادیم به خیال اینکه طبق معمول جشنواره با یکی دوساعت تاخیر شروع میشه نگو که این رفیق ما خیلی منظم تشریف دارن و یک ساعت قبل از تشریف فرمائی ما جشنواره را افتتاح نمودند . البت سرش شلوغ بود متوجه دیر رسیدن ما نشد .
ما که رسیدیم شاعر گرانقدر کشورمان استاد براتی پور (ایشان را در محفل شعرا خدمت حضرت آقا دیده اید) در وصف آقا مهدی شعر می سرودند و بعد هم هیئت داوران که از شعرای نامی کشور و استانمان هستند نحوه داوری را تشریح کرده و چند تن از شعرایی که اشعارشان منتخب شده بود . مدعوین را به فیض اکمل رساندند .
در ادامه آقا سعید به قول استاد آران فرمانده اهل دل سپاه استان در بیان کوتاهی شعرا را مورد تشویق قرار داده و در حین بیاناتشان فرمایش کردند که من از شنیدن اشعار شما لذت می برم و حاضرم تا شب بشینم و گوش جان بسپارم به نوای زیبایتان ! مراسم با خوبی و خوشی به پایان رسید و جوایز آثار منتخب هم اهدا گردید و شعرای عزیز ما بعد اقامه نماز غذای مفصلی هم تناول فرمودند . این قسمت برنامه دلچسب تر از بقیه بود .
در ادامه مطالب گزارش جدی و حاشیه های جشنواره را بخوانید . این پائین را کلیک کنید
ادامه مطلب...
امروز سالگرد توطئه 18 تیر هست در 18 تیر 78 گروهی از دولتمردان برای نیل اهداف مشترک خود با دشمنان این کشور از یک حادثه کوچک غائله ای بپا کردند که اگر نبود درایت رهبر معظم انقلاب اسلامی و اطاعت پذیری مردم و بسیجیان از ایشان ، غائله سازان به هدف شوم خود دست می یازیدند و ثمره مجاهدت میلیونها انسان ایثارگر را به سادگی به پای دشمن غدار می ریختند .
بنده نمی خواهم به مصادیق و ماجرای این توطئه بپردازم که دوستان دیگرم به خوبی آنرا حلاجی کرده اند . بلکه می خواهم سرمنشا این نوع توطئه ها را تبیین کنم .
بیش از یک دهه هست که رهبر هوشمندمان موضوع تهاجم و شبیه خون فرهنگی را مطرح ساخته و همه مسئولین و فعالان سیاسی و مردم را توصیه کرده اند تا در باره آن تامل کرده و با شناخت کافی در برابرش ایستادگی کنند .
شبیه خون فرهنگی چیست ؟ چرا مقام معظم رهبری اینقدر به این موضوع حساس هستند ؟
تهاجم فرهنگی را چه کسانی سازماندهی کرده و مجریانش چه کسانی هستند؟
آیا این تهاجم از زوایای مختلف بررسی و شناخته شده است ؟
آیا اثرات مخرب آن در جامعه محسوس هست ؟
و ... ؟
سئوالاتی از این قبیل ذهن همه دلسوزان انقلاب اسلامی را به خود مشغول کرده همانگونه که دشمن می خواهد ما را به خود مشغول کرده و از تهاجمش بی خبر نگهدارد .
تا آنجائیکه بنده از بیانات مختلف حضرت آقا در باب تهاجم فرهنگی در این چند سال متوجه شدم . این نوع از تهاجم بر خلاف تهاجم نظامی ، نامحسوس و بی سر و صداست و همه اقشار جامعه را در بر می گیرد و بخصوص اقشار تحصیل کرده را . مهاجم خونریزی نمی کند و تهاجم خود را در بوق و کرنا نمی کند . او باورها و اعتقادات ملت را نشانه رفته و به مرور زمان ذائقه انسانها را عوض می کند . در دراز مدت مخاطب را در بحران هویت قرار داده و از این موقعیت استفاده کرده و هویت دلخواه خود را در ذهن او جای می دهد . مخاطب این تغییرات را متوجه نمی شود . خیال می کند این باورها باورهای خود اوست و تحمیلی در کار نیست . تهاجم فرهنگی با ظرافت خاصی همراه هست و حتی خواص یک ملت را هم در بر می گیرد ، خواصی که راهبری جامعه را بر عهده دارند و وقتی آنها بیمار شدند عوام الناس به تبع دچار بحران هویت فرهنگی می شوند .
یادمه آقا فرمودند : "بنده صدای پای سربازان فرهنگی دشمن را در داخل می شنوم "سربازان فرهنگی دشمن چه کسانی هستند و چگونه خواست دشمن را در داخل کشور به ملثه ظهور می رسانند ؟
از نشانه های تهاجم فرهنگی آن است که گفتار و رفتار ما هماهنگ با دشمن باشد و آنچه آنها می خواهند ما انجام دهیم و اسمش را بگذاریم چند صدایی و آزادی در بیان افکار و اندیشه و تضارب عقاید .
وقتی التقاط حاکم می شود و حق و باطل آنچنان در هم می آمیزد که جدا کردن آن مشکل می شود غائله هایی همچون 18تیر پدیدار می شود .
مگر سازماندهندگان 18 تیر از آنطرف آب آمده بودند؟ و یا دستورالعمل خاصی بود که داخلی ها به آن عمل کردند؟ به نظر می رسد دشمن کار خودش را کرده و هم اینک قشری بوجود آمده که خواسته و یا ناخواسته اهداف دشمن را در کشور پیاده می کنند ولی با نام مردم و دین و آزادی و ...
به نظرم در یک دهه اخیر حلقه های تهاجم فرهنگی دشمن تکمیل شده و اکنون دارند از آن بهره برداری می کنند .
نیروهای ارزشی همه می دانند ما در معرض تهاجم فرهنگی هستیم ولی بعلت عدم شناخت کافی از آن وقتی به مصادیق می رسیم پایمان می لنگد . با سرکار آمدن دولت نهم همه برنامه های دشمن بهم ریخت و نتیجه چندین دهه تهاجم نامحسوس خود را در خطر دیده و در عکس العملی طبیعی به مقابله با این دولت پرداختند ولی گروهها و فعالان سیاسی چرا همان کاری را کردند که دشمن می کند ؟ چرا با اینگه رهبر انقلاب دولت خط امامی را تایید می کند گروههایی از فعالان سیاسی آنرا تخریب می کنند ؟ چگونه عملکرد خود را توجیه میکنند ؟ اصلا فکر کردند به کجا می روند و در برابر چه کسانی ایستاده اند و نتیجه ایت تقابل با دولت اسلامی به نفع کیست ؟ و آیا کلام رهبری را خوب درک کرده اند ؟ و یا بیمارگونه برای رسین به اهدافی کوچک انقلاب اسلامی و نظام را ذبح می کنند ؟
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر / یا علی
منبع : وب سایت فصل آگاهی