یادمه زمان جنگ دو شبکه تلویزیونی بیشتر نداشتیم . شبکه اول برنامه هایش را از ساعت 5/2 شروع می کرد و تا ساعتهای 10 تمام می شد و شبکه دوم هم از ساعت 4 یا 5 تا 30/10برنامه داشت . بعد جنگ کم کم هم بر تعداد شبکه ها افزوده شد و هم حجم برنامه افزوده شد . الان هر وقت تلویزیون را روشن کنی برنامه داره و دوتا شبکه سراسری هم که شبانه روزی است .
در عصری که ما زندگی می کنیم و به عصر انفجار اطلاعت معروف شده حضور رسانه ای که ملزم به رعایت شئونات انسانی و دینی هست واقعاْ جای خوشحالی دارد .
تهاجم فرهنگی غرب علیه اسلام و انقلاب اسلامی دغدغه همه دلسوزان نظام بوده و هست ولی ما اکثراْ مصادیق آن را در پوشش جامعه جستجو کردیم گرچه نوع رفتار و پوشش مردم نشانه ای از اعتقادات درونی آنهاست ولی اثرات اصلی تهاجم در افکار و اندیشه های مردم نهفته است و باید فکری برای آن کرد .
دید ما به تلویزیون و رادیو به عنوان ابزاری برای آموزش و هدایت فرزندانمان در جهت اهداف انقلاب بوده ولی چند سالی هست که بنده به شخصه در مورد برنامه های مختلف تلویزیونی بخصوص سریالها و فیلمهای سینمایی دچار تردید شده ام . ترویج رفاه طلبی و ثروت اندوزی و بددهنی جزوء سیاستهای رایج سیما شده . برای من غیر قبوله که برای جذب مخاطب قبح ضدارزشها در رسانه ملی شکسته شده و ارزشهای انقلاب اسلامی مورد بی مهری قرار گیرند .
در کشورهای غربی پس از گذشت ?? سال هنوز هم فیلمهایی درباره جنگ جهانی دوم و حماسه آفرینی سربازانشان در رفع تجاوز آلمان نازی ساخته و عرضه می شود ولی در رسانه ما با اینکه کمتر از دو دهه با جنگ تحمیلی فاصله نگرفته ایم به همین زودی فرهنگ جبهه که به حق تبلوری از اسلام ناب محمدی (ص) بود به فراموشی سپرده شده در نتیجه نسل امروز با دفاع مقدس و پرافتخار ما بیگانه شده است .
حضرت امام خمینی (ره) که بنیانگذار بزرگترین انقلاب جهان بودند فقط در سالگرد رحلتش در رسانه ها مطرح می شود و افکار و اندیشه های این ابر مرد تاریخ که می بایست به اشکال مختلف تبیین شده و به نسلهای آتی منتقل گرد کم کم به فراموشی سپرده می شود .
امروز شبکه های مختلف تلویزیون مروج مد و مدگرایی شده و انواع مد لباسهایی را که شهرستانیها از آن خبر ندارند از طریق همین رسانه ملی می بینند و الگوسازی می کنند .
چند روز پیش سوار تاکسی شدم . صدای آهنگ تندی در فضای تاکسی پیچیده بود . خواستم اعتراضی کنم ولی صبر کردم شاید راننده به خاطر ریش و سبیل بنده اگر آهنگ را قطع نکرد صدایش را کم کند. تو این افکار بودم که دیدم آهنگ قطع شد و مجری رادیو شروع به صحبت کرد . از خودم شرمنده شدم که رادیوی ما آهنگهای تند خارجی را که در غنا بودن آنها شکی نیست به این راحتی و بدون ملاحظه پخش می کنند .
ما همیشه مدافع انقلاب و نظام اسلامی و نهادها و بخشهای وابسته به آن بوده و هستیم ولی نمی توانیم استحاله فرهنگ اسلامی را ببینیم و ساکت بنشینیم چه این کار توسط دشمن صورت بگیرد و یا دوستان نادان و یا عوامل نفوذی دشمنان .
افزایش کمیت برنامه های رادیو و تلویزیون نباید منجر به افت کیفیت آن شود و مهمتر از آن به این بهانه نمی توان تهاجم به فرهنگ اسلامی را در رسانه خودی نادیده گرفت .
به نظر می رسد رسانه ملی به یک خانه تکانی جدی نیاز دارد . باید تغییرات اساسی در آن بوجود آید . فرهنگ ناب محمدی (ص) محور همه سیاستها و برنامه های رسانه قرار گیرد و هر برنامه ای می بایست بار فرهنگی داشته و پیامهای اسلامی را در مخاطب القاء کند . در انتخاب مجریان و بازیگران تجدید نظر شود . مگر می شود در رسانه اسلامی مجریان و بازیگرانی حضور داشته باشند که حتی به ظواهر احکام و قوانین اسلامی پایبند نیستند ؟!
بنده تا این حد اکتفا می کنم و امیدوارم مسئولین رسانه ملی خود به فکر پیرایش رادیو و تلویزیون باشند و انتظاری را که حضرت امام خمینی (ره) از ایشان داشته و مقام معظم رهبری بر آن صحه گذاشتند تامین نمایند تا کار به جایی نرسد که مومنین فرزندان خود را از تماشای تلویزیون منع کنند که آنروز روز عزا برای رسانه اسلامی است !
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر / یاعلی
این یادداشت را بنابه دعوت برادر بزگوارم حامد طالبی که در حرکتهای فرهنگی پیشتاز هستند نوشتم و از دوستان عزیزم مدیران وبلاگهای پیام دل - قصه بچه بسیجی - منطقه ممنوعه - ارمینه - شهید شریفی - پاک دیده - آهستان - عصر انتظار - جامی از فرهنگ - جمهوریت - نافذ - نقد ملس - مجاهد - سوزنبان - تا صبح انتظار هم درخواست می کنم در این حرکت وبلاگی شرکت نمایند .
دوستان بزرگوار بعد از نوشتن مقاله به آقای طالبی (hamedtaleb) اطلاع دهید تا مقاله لینک شود .
روزنامه شرق در شماره روز 31/4 خود با ذوق زدگی زائدالوصفی از فروش همزمان کتاب جدید هری پاتر در ایران با سایر کشورهای جهان خبر داد و عکس اول و حجم وسیعی از روزنامه (نزدیک به 2 صفحه) را بدان اختصاص داده بود. شرق نویسان با ابراز خرسندی از این رویداد جهانی نوشتند "اهمیت ماجرا این جا است که انگار با این رویداد ایران برای چند لحظه هم که شده از پوسته انزوای خود بیرون آمده بود و دیگر جزیره ای جدا از جهان نبود. جوانانی که نصیبی از اکران هم زمان فیلم های سینمایی در سراسر جهان ندارند و هنگامی هم که در جهان مجازی و به ظاهر بی مرز و ملیت اینترنت وبگردی می کنند به خاطر عدم وجود کارت های اعتباری بین المللی در ایران قادر نیستند از خدمات بسیاری از سایت ها بهره مند شوند، احساس کردند این بار آنها هم «آدم حساب شده اند»."در این یادداشت و سایر گزارشهای شرق با اشاره به این اتفاق مهم نوشته اند برای اولین بار جرء جهان حساب شد..روزنامه شرق از جوانان ایرانی به عنوان نسلی یاد می کند که با هری پاتر بزرگ شده است و تا قبل از این احساس ادم بودن و شخصیت نمی کردند. چرا؟ چون شانس این را نداشتند تا فیلمها و کتابها را هم زمان با سایر کشورها مشاهده کنند. چنین نگاه سطحی و سخیفی به انسان بودن و احساس هویت داشتن به خوبی نشان می دهد که چرا روزنامه شرق سعی دارد همیشه مملو از مطالب غربی و به اصطلاح روز دنیا باشد چرا که به زعم آنها شرق هنگامی هویت دارد و آدم حساب می شود که از غرب عقب نیفتد. البته نگاه شرق بسیار سطحی و کوته بینانه به نظر می رسد چرا که شرق تعداد اندکی از جوانان که در نیمه شب برای خرید کتاب هری پاتر صف کشیده اند با بزرگنمایی جوانان ایران معرفی می کند که به تازگی حس آدم شدن به آنها دست داده است در حالی که در همین زمان جوانان نخبه ایرانی در اصفهان در المپیاد فیزیک جهانی به کسب افتخار برای ایران مشغولند. البته شرقی ها حس خود کم بینی خود را به تمامی جوانان ایرانی تسری داده و با قیاس به نفس جوان ایرانی را تا قبل از این منزوی و شخصی که آدم حساب نمی شده است معرفی می کنند. شرق در حالی می نویسد که با جادوی هری پاتر ایران به جهان پیوست که آوازه علمی و سیاسی و ورزشی و ... ایران در سراسر جهان پیچیده است. به زعم شرق جوان ایرانی باید با ابتذال غرب همراه باشد تا آدم حساب شود و اصولا باید پرسید در نگاه شما آدم یعنی چه؟ یعنی تا قبل از این جوانان هندی و بنگالی و انگلیسی و ... فقط چون به روز فیلمهای سینمایی را می دیدند و رمانهای معروف جهان را می خواندند آدم بودند و جوانان ایرانی که با دست خالی دستاوردهای بزرگ علمی (با چشم پوشی از موفقتهای دیگر) را برای کشور و بلکه جهان به ارمغان آورده اند آدم نبودند؟؟ شر ق با آب و تاب فراوان این ماجرای مهم را به نگارش کشیده است و شادمانه می نویسد "جزء کلاه جادوگری هیچ از نوجوانان بقیه جهان کم نداشتند. همان هیجان، همان انتظار.طرفداران ایرانی هری پاتر که خواب را بر خود حرام کرده بودند" و به خیال خود هویت از دست رفته جوان ایرانی به او باز می گرداند!
جدا از اینکه داستان هری پاتر تا چه میزان ارزشمند است و آیا می توان آن را شاهکار ادبی به حساب اورد یا نه نگاه تو هین آمیز شرق به هویت جوان ایرانی بسیار جای تاسف دارد.
نویسنده : احسان آیتی